کوچینگ چیست؟
کوچینگ به معنای مربیگری است اما در کشور ما وقتی ما کلمه مربی را میشنویم ذهن ما به سمت ورزش و مربیگری ورزشی میرود اما در واقع باید بگویم که مربیگری میتواند در جنبههای دیگر با هدف توسعه معنی پیدا کند. از جمله مربیگری در زندگی، مربیگری در تجارت، مربیگری شخصی، مربیگری در سلامت، مربیگری در آموزش، مربیگری در ارتباط و … .
کوچینگ يك رابطه ی حمايتی و دو طرفه است است كه در آن كوچ به مراجع خود كمک ميكند تا با تمركز روی هدف انتخاب شده به نتايج مورد نظر دست پيدا كند. کوچ به افراد كمک میكند در زندگی شخصی به نتايج دلخواه خود برسند و از اين طريق اهداف شخصی محقق شود.
کوچینگ فرایندی است که جهت بهبود عملکرد افراد در زندگی حرفه ای، اجتماعی و حتی عاطفی کار میکند، به این معنی که در بسیاری از زمینههای زندگی، برای پیشرفت و ارتقاء عملکرد میتوان از کوچینگ کمک گرفت. تمرکز کوچینگ به جای گذشته بر حال و آینده (نزدیک) فرد است و به کنکاش و رفع مسائل و مشکلات گذشته نمیپردازند. باور کوچینگ بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند و غالبا پاسخ مشکلات افراد، نزد خود آنها است. از این رو در پروسه کوچینگ انتخابکننده و پیش برنده جلسه، مراجعهکننده است و کوچ او فقط نقش یک تسهیلگر را بازی میکند.
در حقیقت به نوعی میتوان گفت کوچینگ به جای اینکه ماهی را در دهان افراد بگذارد، ماهیگیری را، بهطور غیر مستقیم و به کمک خود مراجعهکننده، آموزش میدهد خود فرد با کمک کوچ به مناسب ترین و متناسبترین راهکار برای خود میرسد. در کوچینگ، به افراد مستقیما آموزشی داده نمیشود، بلکه فرد طی پروسه جلسات کوچینگ، به کمک کوچ، خودش به آگاهیهایی درباره خود دست مییابد.
کوچ (coach) کیست؟
کوچها تسهیلگرانیاند که به شما کمک میکنند به آگاهی برسید و مسائل را خودتان کشف کنید و یاد بگیرید. کوچها هرگز شما را نصیحت نمیکنند و به شما راهکار ارائه نمیدهند، بلکه آنها با استفاده از ابزارهایی در حرفه خودشان (مانند گوش دادن فعال، پرسیدن سوالات موثر و قدرتمند و بازخورد)، به شما کمک میکنند تا نقشه راه را برای پیشبرد اهدافتان تعیین کنید یا پازلهای درونی که موجب بروز مسائلی در زندگی شما شدهاند را در کنار هم ببینید و به نتیجه برسید.
کوچها در حقیقت به افراد کمک میکنند که خودشان با رسیدن به آگاهی و پاسخها، میان آن کسی که هستند و آن کسی که میخواهند باشند پلی تنومند ایجاد کنند. کوچها به افراد کمک میکنند تا افکار و پیچیدگیهای ذهن خود را خودشان سر و سامان داده و مرتب کنند، ساده کنند و به شفافیت برسند.
اصل کوچینگ (coaching)
باید بگویمی که کوچینگ نوعی مکالمه است که به یادگیری کمک می کند؛ یعنی کوچینک در واقع نوعی تکنیک سوال پرسیدن است که در تمام امور زندگی به شما کمک می کند.همچنین نوعی فرآیند است که فرصت هایی را برای بهبود و تغییر در افراد فراهم می کند که اصلا بهتر است بگویم کوچینگ کمک می کند تا افراد را توسعه دهید و راهکارهایی را ایجاد می کند تا بتوانید بهترین راه را برای حل مساله ایجاد شده پیدا کنید. کوچینگ حتی میتواند برای حل مساله به شما کمک کند. در کوچینک شما به کمک ابزارهایی که در اختیارتان دارید می توانید فرایند یادگیری را در فرد پشتیبانی کنید بهتر است بگویم ما با کوچینگ قصد داریم در افراد یادگیری(تغییر رفتار) را ایجاد کنیم.
توسعه انسانها به کمک کوچینگ
کوچینگ در واقع هنر بهسازی عملکرد بقیه است. مدیرانی که روش مربیگری را برای هدایت نیروهای خود به کار میگیرند در واقع آنها را تشویق میکنند که با انجام کارهای چالش برانگیز به تجربیات خود بیفزایند.حال از یک زاویه دیگر به این موضوع دقت کنید فرض کنید یک پدر با تجربه می خواهد چالشهایی که خود در زندگی تجربه کرده است را به پسر نوجوانش یاد بدهد و به فرزندش میگوید پسرم حواست باشد که کسی سرت کلاه نگذارد و پسر نوجوان هم میگوید چشم باباجان. به نظر شما آیا این پسر نوجوان یاد گرفت که کسی در زندگی سرش کلاه نگذاره؟ قطعا اینگونه نسیت و ما با صرف گفتن یک موضوع نمی توانیم در فرد یادگیری ایجاد کنیم بطور مثال من به شما می گویم در این استخر یک سکوی پرش وجود دارد که ارتفاع آن 10 متر است.
مسلما هیچ ذهنیت و هیچ چشم اندازی در شما ایجاد نمی شود. اما وقتی شما را بر سر این سکو می برم و شما از ارتفاع 10 متری پایین را می بینید قطعا یک ذهنیت از ارتفاع 10 متر در شما ایجاد می شود و وقتی که جرات می کنید و از این ارتفاع به داخل آب می پرید تازه می فهمید مفهوم ارتفاع 10 متر یعنی چی! و در فرایند کوچینگ هم به همین صورت است و با صرف گفتن یک موضوع فرد نمی تواند یادگیری خوبی برایش ایجاد شود.
شیوههای کوچینگ
کوچینگ دستاوردهای متفاوتی دارد.
کوچینگ به جای مطرح کردن نظرات جدید ایدهها را از ذهن افراد بیرون میکشد.
به جای تحمیل عقاید راهکارهای ذهنی شخص را پرورش میدهد، به جای رهنمون دادن، وی را به تفکر وا میدارد.
کوچینگ وابسته به واکنش فرد، قابل انعطاف و کارآمد است، نه اینکه تجویدی و دستوری باشد.
در این روش از قضاوت خودداری می شود و به افراد کمک میشود تا در زمینههای گوناگونی رشد و پیشرفت داشته باشند.
کوچینگ تئوری نیست بلکه میدانیست و باید آن را با تمرین و تکرار زندگی کرد.
تلاش و تمرکز این مقاله بیشتر بر ارائه معرفی مختصری از حرفه کوچینگ و تفاوت آن با مشاغل مشابه است و اصلا به این معنی نیست که کوچینگ بهتر از مشاغل مشابه یا هم گروه خود است.
مراحل کوچینگ:
تعیین موضوع و هدف:
شروع هر تعامل کوچینگ با هدف صورت میگیرد. پس بهتر است که اول جلسه هدف خودتون رو از مراجعه به کوچینگ دقیق مشخص کنیند. اینگونه بازدهی جلسه چند برابر میشود.
درک از طریق ارزیابی:
این گام مهمی در جلسه کوچینگ محسوب میشود.کوچ شما مسائل رو از چند زاویه بررسی میکند و این امر درصورتی درست انجام میشود که شما به سوالات با کمال صداقت و البته روحیات درونی خودتون پاسخ بدید. پس لطفا نگران سوالات نباشید و خیلی راحت به اونها جواب بدید. اینگونه راحت تر هدف خودتون رو پیدا میکنید.
ارائه بازخورد:
این مرحله امکان اشتراک گذاری مشاهدات کوچ با شرکت کنندگان رو فراهم میکند. اینکار به شما فرصت میدهد عملکرد خودتون رو از دیدگاه یک مربی بررسی کنید و نقاط قوت و ضعف خودتون رو دقیقتر شناسایی کنید.
شناسایی اهداف:
بعد از ارائه بازخورد نوبت این میرسد که شما و مربی اهداف اصلی خودتون رو شناسایی کنید و این کاملا بر اساس پاسخهای شما به سوالات صورت میگیرد.
پشتیبانی کوچ:
این مرحله درصورتی امکان پذیر خواهد بود که خود شما مشتاق ادامه جلسات و همکاری با کوچ باشید. در اینصورت کوچ، همراهی برای شما است تا به اهدافتون دست پیدا کنید.
دیدگاهتان را بنویسید